در مقالهایی اشاره به صفات الهی شد و توضیحاتی در این خصوص دادیم. در این مقاله بیشتر در این مورد صحبت خواهیم کرد.
اسماء الهی که پیشتر آنان را صفات الهی قلمداد کردیم، در طول جهان هستی موجود و قابل لمس و درک است. گفتیم که خداوند بصورت کامل از نظر وجود و موجود بودن و بصورت متکثر از نظر تکثیر موجودات در هستی وجود دارد.
وقتی ما بخواهیم در خصوص یکی از صفات الهی ( اسماء الهی ) صحبت کنیم، چون او وجود مطلق است و از طرفی دسترسی به ذات او نداریم، بایستی این قیاس را برای موجودات دیگر بکار گیریم. بطور مثال اگر میگوییم قوی / ضعیف ، نمیتوانیم بگوییم خداوند قوی است یا ضعیف. چون اگر بگوییم قوی، ضعف از او دور میشود و این یعنی یکی از صفات را خداوند ندارد. یا اگر بگوییم خداوند ضعیف است، یعنی او قوی نیست و قوت از او دور میشود که حرف و سخنی کاملاً اشتباه است. چراکه خداوند جامع صفات ( اسماء ) و جامع اضداد است.
پس وقتی میخواهیم قوی / ضعیف بودن را بررسی کنیم میبایست بین دو شیء موجود لحاظ شود؛ مثلاً بین دو انسان. چراکه این نسبت ما بین اشیاء معقول ( منظور از معقول چیزهایی است که وجود دارند ) بررسی و مطابقت داده شوند.
ضمن آنکه یکی از خصوصیتهایی که میتوان برای صفت تعریف کرد آن است که موصوفی او را بیان کند.
در طول تاریخ از اولین خلقت تاکنون انسانهای بسیار زیادی متولد شدهاند و بخشی از ایشان توانستهاند برخی صفات خداوند را به صورت عملی و تقریباً کامل نشان دهند. بطور مثال وقتی صحبت از صبر میشود به یاد ایوب ( ع ) میافتیم. اگر از رحمانیت و عشق صحبت میشود حضرت مسیح ( ع ) جلوهگری آن بوده است. یا هنگامیکه صحبت از امانت و امانت داری میشود حضرت محمد ( ص ) طلایهدار آن است.
به نوعی میتوان گفت ایشان، سنگ محکی برای نسل آدم هستند. چون هنگامیکه انسان در موقعیتی تنگ قرار گیرد و بنا را بر اعتراض بگذارد، میگویند : جلوهگری این صفت خداوند را در زمین قرار دادیم؛ بایستی به او تأسی میکردی.
برگردیم به ابتدای مبحث.
پس متوجه شدیم که صفات الهی توسط هستی متجلی میشوند.
ذکر نکتهایی بسیار مهم است : یادمان باشد که صفات الهی به ذات خداوند اشاره نمیکنند؛ بلکه اثر و واقعیتی که در جهان هستی متجلی میسازد به وصف تعلق دارد.
یعنی اگر نمونه صبر را ایوب فرض کنیم، ایوب نمیتواند تمامی جنبههای صفت صبر را جلوهگری کند؛ چرا که یکی از این جنبهها، ذات صبر است که هیچ انسانی نمیتواند به آن دست پیدا کند. ایوب تنها توانسته آن صفت را به بهترین شکل به جهان هستی نشان دهد.
اینکه انسان چگونه میبایست این صفات الهی را تجلی بخشد، خود یکی از راههای بسیار مهم و حیاتی است که عرفا در پی آن سالیان سال زحمت کشیده و مطلب نگاشتهاند. مهم آن است که انسان قدر و منزلت خود را متوجه شود. چون تنها اوست که میتواند جلوه صفات الهی را در هستی نمایان سازد.