تقریباً تمامی عرفا و افراد حقیقتجو در این نکته تفاهم دارند که تمامی انسانها بایستی به دنبال راهی برای یافتن خدا باشند. این مهم میسر نخواهد بود مگر به روشنکردن حقیقت. حقیقتی که در وجود تمامی افراد نهاده شده است.
در کلام عرفا به این افراد اهل کشف و شهود گفته میشود. ایشان توانستهاند تا فراتر از حجابهایی که بین آنان و خدا قرار گرفته عبور کنند و در محضر الهی واقع شوند.
ذکر این نکته بسیار حیاتی است تا بدانیم راهی که اهل کشف و شهود طی کردهاند به روی همه باز است و هر شخص با هر عقیده و روشی میتواند در آن قدم گذارد. در این مسیر انبیاء و اولیاء الهی افرادی هستند که میتوانند ما را در آن راه رهنمون سازند.
در چندین مقاله وحدت وجود و خصوصیات انسانی که خواهان رسیدن به کمال است را مورد بررسی قرار دادیدم که مطالعه آن مقالات میتواند به روشنتر شدن این موضوع کمک کند.
یافتن و مکاشفه که در ابتدای این مقاله از آن یاد شد، به وجود اشاره میکند. اصطلاح وحدت وجود در اغلب موارد به توحید و یگانگی مربوط میشود. در اصل این موضوع یافتن و مکاشفه خداوند که در این مقاله قصد گفتن درباره آن را داریم یک مورد فکری و ذهنی یا تخیل نیست. بلکه تجربه وجود خداوند است که دیدن ( یعنی همان مکاشفه ) در یک لحظه و در همان زمان درک وجود خداوند و اتصال حقیقی به حضرت حق است.
در این بین آن چیزی که مانع از درک خداوند و مکاشفه است حجابهایی است که افراد مختلف به دلایل گوناگون بین خود و خدا افکندهاند. مکاشفه ممکن نیست مگر آنکه فرد سعی کند تا اولاً حجابهای حاصل را از بین ببرد و دوماً مجدداً کاری نکند که حجابهای میان او و خدا اضافه شوند.
این شهود و کشف خدا، به جز افتادن در وادی حیرت اتفاق نخواه افتاد. اینکه زمانی متوجه میشود که هر چه هست همه اوست و به درک مفهوم اینما تولو فثم وجه الله میرسد. در وادی حیرت فرد کاملاً آگاه و متوجه آن است و هر لحظه بر میزان حیرت او افزوده میشود. به سخنی دیگر فرد به وضعیتی که در آن دچار شده اشراف کامل دارد و میداند این دلیلی بر مکاشفه اوست. در این صورت است که میتوان لقب اولیاء الله را برایش بکار برد. چرا که اولیاء به معنی دوست است و اولیاء الله یعنی دوستان خدا. یعنی کسی که خدا را کشف کرده است.
وقتی فردی اولیاء الله شد دیگر نه حجابها میتوانند میان او و خدا جدایی اندازند و نه هیچ چیز دیگر.
این موقعیتی است وابسته به میزان درک فرد. اینکه فرد از آن حضور و شهود خداوند، چه میزان و چه اندازه درک کرده باشد.
در مراتب درک و شهود ممکن است فرد تنها اندیشهی خداوند را در ذهن داشته باشد. در مرتبهایی دیگر این اندیشه از ذهن فوران کرده و باعث میشود فرد در مورد آن صحبت کند و موضوع را در میان جمع مطرح کند. ولی در مرتبه بالاتر فرد مصداق و مفهوم وحدت وجود را فهمیده و قوای حرکتی، ذهنی و حسی او گواه این قضیه را میدهند.
ابن عربی که یکی از عرفای بزرگ محسوب میشود، در خصوص این افراد میگوید :
اگر این افراد در میان اولیای خدا در بالاترین درجات آن قرار گیرند، عنوان محققین را دارا میباشند.
در حقیقت محققین کسانی هستند که حقیقت بصیرت خدا را در همه مراتب وجود و وجدان محقق خواهند ساخت؛ نه فقط در مرتبه اندیشه و نطق.
5 پاسخ
چون به خود آیی به خدایی رسی ، از نگاه من بهترین راه شناخت خدا ، شناخت خودمون و درک فسلفه چیستمون است
فلسفه خلقت چیزی است که اکثر عرفا در طول تاریخ به دنبال آن بودهاند و همین سوال و پرسش آنها را از دیگران متمایز کرده
مرسی از نظر زیبایی که اعلام کردی
متشکرم
سلام چگونه به خدا نزدیک و نزدیکتر شویم از چه راهی بهترست به خدا نزدیک شویم
سلام دوست عزیز
خدا از ما دور نیست که بخواهیم به او نزدیک شویم. این ما هستیم که فکر میکنیم خدا از ما دور است. درصورتیکه او همیشه و در همه حال در کنار ما و همراه ما است.
ولی در جواب سوالتون بنظرم تنها یک راه وجود دارد : احترام به هستی.
پیشنهاد میکنم مقاله زیر را مطالعه فرمایید.
https://alimoasherati.com/کشف-خدا