اصطلاح وحدت وجود اصطلاحی درفلسفه و عرفان اسلامی است. در طول تاریخ تفاسیر متفاوتی از وحدت وجود توسط طرفداران و مخالفین آن داده شده‌است. معمولاً اولین توضیح یا تفصیل این اصطلاح به ابن عربی نسبت داده می‌شود. هرچند ابن عربی خودش از لفظ وحدت وجود استفاده نکرد و افرادی قبل از او هم سخنان مشابهی گفته بودند. به عنوان مثال امام محمد غزالی بیان می‌کند : هیچ وجودی غیر از خداوند نیست وجود فقط به یکتای حقیقی متعلق است. یا در جایی دیگر می‌گوید : هیچ موجودیتی بجز خدا نیست و اینکه هر چیزی بجز چهره خدا نابود شونده است.

 

در اندیشه اسلامی بحث وحدت یا توحید در مفهوم واحدیت (یکی) و احدیت (یکتایی) خدا از ابتدا مطرح بوده‌است. اما بحث از وجود بعدها وارد شد و نقش مهمی را به ویژه در تحول فلسفه که غالباً هستی‌شناسی تعریف می‌شود ایفا کرد. اصطلاح وحدت وجود در هیچ‌کدام از منابع مقدم بر آثار ابن عربی یافت نمی‌شود. اما بسیاری از عبارات صوفیه به محتوای آن اشاره دارد.

 

ابن عربی شخصی بود که این نظریه را بسط داد و یکی از بزرگترین مبانی فلسفی را پایه گذاری نمود.

او که از بزرگان تصوف و از قائلین به وحدت وجود است، در کتاب فصوص الحکم میگوید: عارف کامل کسی است که هر معبودی را – در هر صورتی – جلوه حق ببیند که حق در آن صورت خاص، عبادت می‌شود. از این روست که همه آن‌ها را  اله  نامیده‌اند. با این که آن معبود، گاه سنگ است و گاه درخت، گاه حیوان است و گاه انسان، و گاه ستاره است و گاه فرشته. یا می‌گوید : عارف کسی نیست که حق را در همه چیز ببیند؛ بلکه عارف او را عین هر چیز می‌بیند. و می‌گوید : هوای نفسانی بالاترین معبود است همانطورکه خداوند هم فرموده‌است: آیا دیدی آن کس را که هوای خود را معبود خود گرفته‌است.

 

وحدت وجود صحبت بر سر یکتایی هستی میکند. ابن عربی به دفعات از وجود و این که می‌توان آن‌را متصف به صفت یکتایی یا وحدت کرد بحث می‌کند. مثلا می‌گوید :

 

         چیزی به واسطه وجود در وجود ظاهر نشد جز حق، پس وجود، حق است و حق یکی است.

         عین وجود یکی است، اما احکام آن متعدد هستند.

         عدد از واحدی گرفته می شود که ثانی دارد نه از واحد وجود

         کل وجود، در حقیقت یکی است چیزی همراه آن نیست.

 

 

 

وحدت وجود از دیدگاه ابن عربی را می‌توان این‌گونه توضیح داد :

اگر وجود تنها به خدا تعلق داشته باشد، در این صورت، ما سوی الله فی نفسه عدم هستند، ولی تا آن‌جا که مظهر حق هستند، موجودند . مخلوقات، فی نفسه اعیان و یا اشیا هستند، اما از خود وجودی ندارند. اعیان ثابته مشهور، که غالبا به نحوی گمراه کننده، مُثُل نامیده می‌شوند، عبارتنداز: اشیا به صورتی که از ازل در علم الهی بوده‌اند. به بیان دیگر، اعیان ثابته، همین اشیا بدون ربط و نسبت با وجودشان در جهان مخلوق هستند، از این رو، کم و بیش مشابه ذوات و یا ماهیات فلاسفه هستند.

 

درست همان‌گونه که با تابش نور رنگ‌ها ظاهر می‌شوند، هنگامی که خداوند وجود را به اشیا افاضه می‌کند، آنها در جهان ظهور می‌یابند. اما نظر به این‌که اشیا از خود هیچ وجودی ندارند، آن‌چه ادراک می‌شود، چیزی جز وجود خداوند که از کیفیات و یا احکام اشیا لبریز شده‌است، نیست .

 

در تلاش برای توضیح این نکته در یک بحث فشرده، بهترین راه مددجستن از تشابه رنگین کمان است، که در آن جا گوناگونی رنگ ها، نافی وحدت نور نیست. رنگ‌های آبی و قرمز هیچ وجودی از خود ندارند، زیرا تنها نور، روشن و آشکار است . ما می‌توانیم از واقعیت و یا موجودیت و یا شیئیت قرمز و یا آبی سخن بگوییم، اما نه به اعتبار وجود مستقل خودشان، زیرا وجود آنها تنها گونه ای از وجود نور است.

 

در آثار ابن عربی بارها تکرار می‌شود که عالم تجلی خداوند است و در وجود چیزی غیر از حق ظاهر نشده است که با نظر به ذات خود فانی و باطل بوده. اما از این جهت که ظهور حق است، وجود بالغیر دارد. همچنین این سخن ابن عربی بسیار مشهور است که : سبحان من اظهر الاشیاء و هو عینها ؛ پاک و منزه است آن که موجودات را پدیدار ساخت و خود عین آنها است. که البته مراد، عین ظهور آنها است نه عین ذات آنها. چنان که در جای دیگری گفته : او عین هر موجودی در مقام ظهور است، نه این که عین موجودات در ذات آنها است، خداوند از این نسبت منزه و برتر است، بلکه او اوست و موجودات، موجودات ربطی.

 

ابن عربی معتقد است : حقیقت وحدت وجود امری عظیم و طوری ورای طور عقل است که باعث حیرت عقلا است و برای درک آن نیاز به آگاهی از نوع برتر است و امید ندارد که عقل، آن را درک کند؛ چرا که خداوند در مقام ظهور، عین هر شیء است، ولی در ذات اشیا عین آنها نیست و این امر عظیم نه متناقض نما، بلکه متناقض است؛ چرا که اگر متناقض ظاهری بود پس از رفع تناقض از عظمت می‌افتاد و دیگر جایی برای حیرت وجود نداشت.

 

به گفته ابن عربی تحریر این مسئله به جد مشکل است؛ چرا که عبارت از آن قاصر است و به خاطر سرعت دگرگونی و تناقض احکامش تصور نمی‌تواند آن‌را ضبط نماید. این مسئله مانند قول خدای تعالی است که می فرماید: و ما رمیت اذ رمیت ؛ تو پرتاب نکردی (نفی می‌کند) هنگامی که پرتاب کردی (اثبات می‌کند).

 

نظریه وحدت وجود در عرفان در اصل به عنوان مرتبه‌ای عالی از توحید مطرح شده و از آن به توحید وجودی تعبیر شده است؛ چرا که طبق این نظریه نه تنها هیچ خدایی جز الله وجود ندارد، بلکه هیچ وجود و هیچ موجودی جز او نیست و این نهایت توحید است که در اصل هستی و وجود، هیچ‌گونه شریکی برای خداوند باقی نمی گذارد.

 

در این‌جا است که نهایت اخلاص در توحید آشکار می‌شود و موجودات اعتباری و از جمله منیت خود انسان به عنوان حجاب حقیقت مطرح شده و عارف، وجود اعتباری خود را در ظل وجود حقیقی، فانی می‌کند.

 

 

میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست                       تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

 

 

شاید چکیده گویاترین تعبیر در تعالیم ابن عربی در مورد ماهیت این وجود واحد و رابطه آن با کثرت جهان، این‌عبارت باشد :

 

 هو لا هو (او نه او)

 

یک مخلوق، یک شی ء، یک واقعیت موجود.

 

پاسخ ابن عربی به سوال : یک جهان چیست؟ خواندنی است. او می‌گوید :

اوست نه او. یک شیء از آن جهت که وجود دارد همان وجود است، اما از آن جهت که خودش است، غیر از وجود است.

 

 

ابن عربی گاه کسانی را که جهان را به صورت او، نه او می‌بینند ذوالعینین (دو چشمی) می‌نامد. با یک چشم تنزیه مطلق خدا را مشاهده می‌کنند و با چشم دیگر تشبیه او را : انسان کامل حق را دو گونه می‌بیند و از این رو، خداوند به او دو چشم داده است؛ با یک چشم، از جهت بی‌نیازی او از جهانیان به او می‌نگرد. بنابراین، او را نه در چیزی و نه در خود می‌بیند و با چشم دیگر از جنبه اسم الرحمن به او می‌نگرد که در طلب عالم و جهان در طلب اوست . از این رو، وجود او را در همه چیز ساری می بیند.

 

مطالب پیشنهادی :

قُرب نَوافل

خلقت

این مطلب را به اشتراک بگذارید
Facebook
Twitter

شاید این مطالب هم برای شما جالب باشد:

2 پاسخ

  1. سلام مرسی از مطالبتون. این مقاله برام خیلی جالب بود
    و مرا بیشتر به این فرضیه نزدیک می‌کنه که حقیقت وجود غیرقابل وصفه و در وصف به تناقض‌گویی می‌رسه. مرسی بابت تلاشتون

    1. وجود ، حقیقتی است که قابل تعریف نیست. قابل توصیف هم نیست
      یک حس و دریافت درونی است که عرفا در شهودی که داشتند به آن دست پیدا کردند
      با آنکه کتابهای بسیاری در این زمینه نوشته و تحقیقات زیادی شده، ولی تنها ذره ایی از دریای بی کران وجود بررسی شده
      نکته ها هست ولی محرم اسرار کجاست
      مرسی از پیامتون

پاسخ دادن به علی معاشرتی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب اخیر