در اینجا لازم است نکاتی را یادآور شویم :

اولین نکته‌ایی که در مدیریت بحران مطرح می‌شود، بحث حفظ خونسردی است. این موضوع باعث می‌شود که قدرت تفکر و تعقل فرد زایل نشده و می‌تواند راهکارهای مختلف برای حل آن بحران را بررسی و بهترین راه حل را انتخاب کند. فرقی هم نمی‌کند که بحران برای خود فرد رخ دهد یا شخصی دیگر. مهم حفظ خونسردی است.

نکته بعدی تجربه فرد برای رویارویی با بحران است. بحرانهای بسیاری وجود دارد که هر کدام راهکارهای متفاوتی دارند و امکان این نیز وجود دارد که فرد درگیر شده، قبلا تجربه آن بحران را نداشته باشد. پس می‌بایست با تفکر و تعقل به دنبال پیدا کردن فردی باشد که می‌تواند در آن موضوع کمک کند.

سومین نکته ایی که وجود دارد انجام کامل راهکار ارائه شده برای حل بحران است. در مشاهداتی که داشتم با این موضوع روبرو شدم که افراد درگیر بحران، به علت آن‌که نیرو و انرژی خودشان را صرف افکار بیهوده می‌کنند، زمانی‌که راهکاری به آنها پیشنهاد می‌شود به علت عدم داشتن نیرو و حوصله‌ی کافی و این‌که می‌خواهند در کوتاهترین زمان به بهترین نتیجه دست پیدا کنند، از انجام کامل راهکار برون رفت از بحران طفره رفته و هزاران دلیل و موضوع را مطرح می‌کنند تا از آن راهکار فرار کنند. مانند یک بیمار که دوره‌ی دارویی خود را کامل نمی‌کند و مادامی که علایم بهبود حاصل می‌شود، از مصرف الباقی داروها بدون داشتن مجوز از پزشک، خودداری می‌کند. این باعث می‌شود که تا مدتی بحران مسکوت بماند و دوباره همان موضوع و البته نوعی دیگر برای فرد رخ دهد.

و به نظر من مهمترین و اصلی‌ترین نکته‌ایی که می‌توان در خصوص مدیریت بحران مطرح کرد بحث عبرت و درس گرفتن یا موشکافی علت و معلول بحران است.

هنگامی‌که بحرانی رخ می‌دهد و تمام می‌شود ( خواه توانسته باشیم آن را مدیریت کنیم خواه از عهده مدیریت آن خارج باشیم ) مهمترین کار بررسی و پیدا کردن علت بحران است. اینکه چه اتفاق یا اتفاقاتی رخ داده تا باعث بوجود آمدن آن بحران شده است. این بررسی و کنکاش فرد را به علت رخ دادن آن بحران می‌رساند و تجربه‌ایی گران‌بها به دست می‌آورد. تجربه‌ایی که ممکن است بهای زیادی نیز برای آن پرداخت شده باشد.

جواب سوال آن همراه عزیز در این نکته است : ما نتوانسته ایم از آن بحران درس بگیریم. اگر اتفاقی برایمان رخ می‌دهد و ما را در بحران گرفتار می‌کند، می‌بایست بعد از بررسی علت، از آن درس گرفته تا بتوانیم از بروز بحرانهای مشابه جلوگیری کنیم. مثلا اگر آتش سوزی اتفاق افتاده و علت آتش سوزی نشت گاز اعلام شده، بایستی تمام لوله های گازی را کنترل و در صورت نیاز آنها را تعویض کنیم. یا اگر در مسئله‌ایی اقتصادی با مشکل مواجه هستیم، مواردی را که باعث بروز مشکلات اقتصادی برای ما شده‌اند را بررسی کرده و در حل آنها اقدام کنیم تا مجدداً اشکالی در کار ما پیش نیاید.

دلیل اینکه ما به مرور زمان و با شیب ملایم ممکن است قدرت مدیریت بحران خود را از دست بدهیم این است که یا نتوانسته ایم علت بحران را پیدا کنیم یا اراده‌ایی برای حل علت بحران نداریم.  در این صورت یک بحران ممکن است دو یا چند بار برای ما اتفاق افتد و هر بار انرژی و نیروی ما را در خود ببلعد و تا مدتها این روند ادامه داشته باشد.

مبحث مدیریت بحران همیشه و در همه حال مهم بوده و هست. با یک مثال کوچک اهمیت این مدیریت را متوجه می‌شویم : در حال رانندگی هستیم و یک ماشین در حال حرکت با سرعت بالا است که احتمال تصادف را زیاد می‌کند. این یک بحران لحظه‌ایی است. نحوه‌ی برخورد ما با آن راننده و احتمالاً صحبتی که قرار است با او داشته باشیم را می‌بایست مدیریت کنیم تا به برخورد یا نزاع نیانجامد.

اهمیت مدیریت بحران در تمامی لحظات و روزهای زندگی ما نقشی حیاتی دارد و می‌بایست هر روز و هر لحظه آمادگی داشته باشیم. پس پیشنهاد می‌کنم از بحرانهایی که در طول زندگی برای ما رخ می‌دهد درس گرفته و علت را پیدا کنیم تا بتوانیم برای آینده تصمیم گیری کرده و برخورد صحیح داشته باشیم.

این مطلب را به اشتراک بگذارید
Facebook
Twitter

شاید این مطالب هم برای شما جالب باشد:

2 پاسخ

    1. بحث عدم مدیریت بحران، دقیقا به ما می‌آموزد که درس گرفتن از اتفاقات می تواند کمک کند تا بتوانیم بحرانهای بعدی را مدیریت کنیم
      مرسی از اظهار نظرت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب اخیر