عدم توانایی مدیریت بحران ( قسمت دوم )

 

همان‌گونه که توضیح داده شد، بحران امری ناگهانی است؛ چرا که خاصیت و ماهیت بحران به این‌گونه است و فرد آمادگی قبلی برای رویارویی با آن‌را ندارد. ضمن آن‌که در اکثر بحرانهایی که رخ می‌دهد، فرد، خود نقشی ندارد.

مدیریت بحرانی که ما از آن صحبت می‌کنیم مربوط به بحرانهای فردی است. یعنی برای یک شخص اتفاقی رخ می‌دهد. مانند مشکل مالی، مشکلات خانوادگی، مشکلات شغلی و موارد مشابه. نوشتار ما به مشکلات کلانی که در سطح شهر یا کشور است مربوط نمی‌شود. هر چند آن موارد بزرگتر نیز از ابتدا به ساکن در آن وسعت نبوده‌اند، بلکه عدم توجه به مسائل ریز باعث شده تا آن مشکل رشد کند و تبدیل به معضل بزرگ و ملی شود.

اجازه بدهید ابتدا در مورد نحوه‌ی مدیریت بحران صحبت کنیم. هنگامی‌که بحرانی رخ می‌دهد ( بسته به وسعت بحران ) فرد درگیر آن می‌شود. این درگیر شدن باعث می‌شود که قدرت تفکر و تعقل از شخص گرفته شود و ممکن است تصمیماتی بگیرد که درست نباشد. سوالی که مطرح می‌شود این است : چگونه مدیریت کنیم؟

اول : تقریبا تمام انسانها بیمار شده و برای درمان آن بیماری به پزشک مراجعه می‌کنند. این بیماری می‌تواند روحی و روانی یا جسمی باشد. پزشک مربوطه بدون استرس، ابتدا به موارد مطرح شده توسط بیمار توجه می‌کند و سپس بر اساس تجربه و دانش خود، نسخه‌ایی برای فرد می‌نویسد.

دوم : هنگامی‌که یک مکان دچار حریق می‌شود، افرادی که در آن وضعیت گرفتار شده‌اند استرس بیسار زیادی را تحمل می‌کنند. حتی کسانی‌که به عنوان تماشاچی آن واقعه هستند نیز نمی‌توانند کار مفیدی انجام دهند. ولی یک فرد آتش نشان به راحتی وارد ماجرا می‌شود و آن آتش‌سوزی را مهار می‌کند.

 

مواردی از این دست بسیار هستند که می‌توان اشاره کرد. نکته‌ی مهم در اینجا این است که آن فرد آموزش لازم برای مدیریت آن واقعه یا بحران را دیده است. این آموزش می‌تواند بصورت کلاسیک یا بر اساس تجربه به دست آمده باشد. زمان بروز بحران، فردی که قبلاً تجربه آن را داشته یا دانش مقابله با آن را دارد به راحتی می‌تواند اوضاع را مدیریت کند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید
Facebook
Twitter

شاید این مطالب هم برای شما جالب باشد:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب اخیر