در نوشتههای قبلی مختصر توضیحی در مورد بحث حیات و تنوع گیاهی و جانوری گفتیم و گفتیم که به مرور زمان و بر اساس نوع خاستگاه و مکانی که آن موجود زندگی میکند، خصوصیات ظاهری و البته رفتاری متفاوت خواهد داشت.
روند تکامل با گذر زمان به کار خود ادامه میدهد و موجودات مختلفی خلق میشوند. این روند تکامل در مورد انسانها نیز صدق میکند. طبق مطالعاتی که توسط دانشمندان بزرگ زیستشناسی، زمینشناسی و علوم طبیعی صورت گرفته، قریب به دو میلیون و پانصد هزار سال پیش اولین انسانها شکل گرفتند. انسانهای اولیه خصوصیات رفتاری و البته ظاهری متفاوتی نسبت به انسانهای کنونی داشتند.
طبق شواهد ژنتیکی و شواهد فسیلشناسی که تاکنون مورد بررسی قرار گرفته، نشان میدهد که نزدیک به دو میلیون و سیصد هزار سال پیش، موجودی توانسته از گونههای مختلف حیوانی خود را جدا کند و رفته رفته گونه خاصی تحت عنوان انسان که در علم زیست از آن به عنوان« سرده انسان » نامیده میشود، در طبیعت به ادامه حیات بپردازد. البته نه این انسانی که ما الان هستیم. انسانهای ماقبل اولیه موجوداتی بودند حیوان صفت و البته مانند حیوانات دیگر زندگی و تولید مثل میکردند.
این موجودات از شاخهایی جدا شدند که قبل از آن شامپانزههای کنونی قرار داشتند. طبق مطالعاتی که دانشمندان درباره ژنتیک و ساختار انسان و شامپانزه انجام دادند متوجه شدند که بین این دو تقریباً 95% شباهت ژنتیکی وجود دارد.
اشتباه برداشت نکنیم : شباهت ژنتیکی وجود دارد.
اجازه بدهید قدری در این مورد بیشتر صحبت کنیم : در دو میلیون و سیصد هزار سال پیش، گونهایی وجود داشته که دانشمندان نام انسان ساییان را بر آن گذاشتهاند. در آن گونه دو موجود بودند : انسان و شامپانزه. نسل این دو موجود در همان زمان از یکدیگر جدا شده و هر کدام مسیر زندگی خود را طی کردند. مثلاً فرض کنید در یک خانواده چهار نفر حضور دارند : پدر – مادر – فرزند پسر – فرزند دختر. فرزندان پسر و دختر هر کدام برای خود همسری انتخاب میکنند و از آن خانه نقل مکان کرده و راهی جدا از یکدیگر برمیگزینند. لزومی ندارد که فرزندان این دو با یکدیگر ازدواج کنند تا آن نسل ادامه پیدا کند. این قضیه در مورد شامپانزه و انسان رخ داده است که آنها هم از یکدیگر جدا شدند.
این شباهت زیاد ژنتیکی تنها به آن علت است که پدر و مادر انسان و شامپانزه یکی بودند. پس اینکه گاهی در مقالات یا گفته برخی دوستان این مورد مطرح میشود که انسان از نسل شامپانزه است، برداشت اشتباهی است. چون همانطوریکه توضیح داده شد اولاً علت تشابه ساختار ژنتیکی این بوده که پدر و مادر یکی بودند و ثانیاً این دو موجود در دو میلیون سال پیش راه خود را از هم جدا کرده و از آن موقع تاکنون هم نسل انسان به سمت تکامل قدم برداشته و هم نسل شامپانزده.
این موجودات اولین انسانهایی بودند که دانشمندان عنوان انسان راست قامت را بر آنان نهادند. چراکه تا قبل از آن موجودات دیگر به شکل و شمایل متفاوت و حالت خمیدگی در پشت آنان وجود داشته است.
تکامل نسل انسان طی گذشت سالیان سال ادامه پیدا میکند و در چهار صد هزار سال پیش اولین انسانهای خردمند یا در اصطلاح انسانهای نئاندرتال بوجود میآیند. انسانهای نئاندرتال نسبت به موجودات قبل خود داناتر بوده و توانسته بودند به مرور زمان و طی سیصد هزار سال چیزهایی برای زندگی خود بسازند که ما به آنها ابزار میگوییم.
این فرآیند و تکامل از نئاندرتال ها تا انسانهای کنونی نزدیک به چهار صد هزار سال زمان را صرف کرده؛ بطوریکه اولین انسانها با شکل و شمایل کنونی تقریباً هفتاد هزار سال پیش بوجود آمده اند.
انسان از هفتاد هزار سال پیش زندگی جدیدی را برای خود در طبیعت ایجاد کرده و به مرور زمان از آن خوی درندگی و حیوانی خود فاصله گرفته است و توانسته تمدن، فرهنگ، زبان و بسیاری موارد دیگر را یا اختراع کند یا نحوهی استفاده آنان را کشف کند و به درک آنها برسد ( هر چند حتی در حال حاضر و با تمدنی که چندین هزار سال از آن میگذرد و تکنولوژی زیادی که وجود دارد، دست به اقدامات ناشایستی میزند که حتی برخی حیوانات نیز انجام نمیدهند).
انسان کنونی ماحصل دو میلیون سال تکامل و پیشرفت محسوب میشود. تصور اعدادی که بیان میشود شاید کمی دشوار باشد. ولی وقتی به سرعت و نوع پیشرفتی که داشتیم نگاهی بیاندازیم، مثلاً زمانیکه در همین قرن اخیر وقتی برق وجود نداشته، زندگی چگونه بوده است یا هنگامیکه وسایل ارتباط جمعی مانند تلفن اختراع نشده بود نوع زندگی چگونه بوده، شاید بهتر بتوانیم متوجه شویم که این مدت زمان به چه صورت سپری شده است.
این تکامل برای تمامی موجودات اتفاق افتاده؛ هر نوع و گونه و دستهایی از حیوانات، گیاهان، انسانها و بطور کلی طبیعت و هستی طی سالیان بسیار زیاد دگرگونیهای متفاوتی را تجربه کردهاند که هر کدام داستان خاص خودش را دارد.
قدردان باشیم … قدردان طبیعت و هستی باشیم که به ما اجازهی رشد و نمو را داده است.
سعی کنیم کمتر به جنگ طبیعت برویم و بیشتر از آن مراقبت کنیم.
در نوشتار آینده موضوع آدم و حوا را مطرح میکنیم.
همراه باشید.
2 پاسخ
این سری از مقالات خلقت، مثل یک داستان انسان را به سوی خود میکشد.
این تاریخ تشکیل حیات بر روی زمین بود
البته بصورت مختصر و به دور از توضیحات اضافه