در ادامه مباحث انسان‌شناسی به موضوعی می‌رسیم که می‌تواند هم سوالات بسیاری برای ما ایجاد کند و هم پاسخ سوالات ما را بدهد و آن این‌که :

به واقع آیا ما به صورت خداوند هستیم؟ آیا خداوند چیزی از خودش در ما قرار داده است؟

برای پاسخ به سوالات فوق بایستی وارد موضوعی شویم تا با کمک از آن بتوانیم به نتیجه‌ایی در این خصوص برسیم. موضوع این است : انسان چیست ؟

 در مبانی انسان‌شناسی، عرفا و اندیشمندان، انسان را به دو بخش تقسیم می‌کنند : خاکی و آسمانی.

انسان از دو عنصر ( منظور از عنصر، عنصرهای شیمیایی نیست ) آسمانی و عنصر خاکی ساخته شده است. عنصر خاکی همین جسم فیزیکی انسان است. جسمی که با آن زندگی می‌کند، راه می‌رود، غذا می‌خورد، حرف می‌زند و تمامی کارهای مربوط به عالم خاکی را انجام می‌دهد. اما عنصر آسمانی که در انسان است مواردی را که از علم الهی نشات گرفته را پرچم‌داری می‌کند.

در این میان می‌بینیم که خداوند بطور صریح در قرآن این موضوع را بیان می‌کند و می‌گوید :  وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی ( از روح خود در او دمیدم ).

 می‌توان این‌گونه گفت که خداوند روح خود را با نَفَس خود در بدن انسان دمیده است. پس بدین‌گونه است که انسان به خداوند نزدیک و از اوست. یعنی روح انسان‌ها معطوف به خداوند است. ولی از نظر جسمی و فیزیکی از خداوند دور. چراکه جسم انسان از خاک آفریده شده است. به همین علت است که عرفا، صفات روح و بدن را در دو جهت متضاد قرار می‌دهند. چون روح منیر و آگاه است، قادر و ناطق، حی و عاقل و اوست که واجد تمامی صفات الهی است. در مقابل بدن انسان به علت نوع ساختار وجودی که دارد، قابلیت ظاهر سازی ادراکات را به طور کامل ندارد.

حتما برای شما پیش آمده که بخواهید موضوعی ادراکی را به دیگران توضیح دهید. بطور مثال ما یک سیب ترش و آب‌دار را برداشته و می‌خوریم. آن حس و آن درکی که از مزه سیب در درون ما ایجاد می‌شود را با هزاران کلمه هم نمی‌توانیم توضیح دهیم. چون جسم ما از این حیث ناقص است و نمی‌تواند آنچه در درون ما عیان و کشف شده را بطور کامل به بیرون انتقال دهد. تنها کاری که می‌توانیم در این خصوص انجام دهیم گفتن و صحبت از صفاتی است که فرد مقابل به آنها آشنا باشد.

 در این میان می‌توان از نَفس سخن گفت. نَفس زمانی بوجود آمد که خداوند از روح خود در او دمید. این نَفس است که خوب و بد، زشت و زیبا، خیر و شر را در خود دارد ( فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ).

صفات نورانی روح که خداوند به انسان عطا کرده و توسط نَفس و با دستور او به جسم منتقل می‌شوند، منعکس کننده آن چیزی است که ما به آن قدرت اختیار و تعقل می‌گوییم. یعنی آن چیزی که ما به فعلیت می‌رسانیم در اصل نشات گرفته از خداوند است. ولی اینکه هر انسانی از صفات چگونه استفاده کند به انتخاب و به روش خود فرد برمی‌گردد. این بخش انتخاب ناشی از عقل انسان است و به همین دلیل رفتار تمامی انسان‌ها با یکدیگر متفاوت است.

 کمال انسان به فعلیت رسانیدن صفات الهی است. نَفس بایستی به گونه‌ایی شود که نور روحانی جایگزین ظلمت آن شود.

 

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید
Facebook
Twitter

شاید این مطالب هم برای شما جالب باشد:

یک پاسخ

پاسخ دادن به کلیپ لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب اخیر