همهی آنچه در شریعت مورد توجه قرار گرفته است -در حوزهی فعل و یا در ناحیه ترک فعل – موجبات قرب انسان به خداوند است کهدر این میان اعمالی مانند فرایض و نوافل وجود دارند.
نوافل به اعمالی گفته میشود که الزامی از ناحیه شرع مقدس در انجام آنها نیست. اما انسان با ارادهی خود آنها را لازم میداند و به قصد قربِ الهی آنها را انجام میدهد.
قرب نوافل برگرفته از حدیثی تحت همین عنوان است :
انه لیتقرب الی بالنوافله حتی احبه فاذا احببته کنت اذا سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصره به و لسانه الذی ینطق به و یده الذی یبطش بها ان دعانی اجبته و ان سالتی اعطیته.
او به وسیله نوافل به من نزدیک میشود؛ تا جایی که محبوب من گردد. همان زمانی که محبوب من شد، من گوش او میشوم که با آن میشنود و چشم او میشوم که با آن میبیند و زبان او میشوم که با آن حرف میزند و دست او میشوم که با آن میگیرد و اگر مرابخواند، اجابت میکنم و اگر از من بخواهد، میبخشم.
پس از این توضیحات نظرات عارفان و محدثان را در اینباره مرور کنیم :
محمد غزالی میگوید : این موضعی است که در آن عِنان قلم را باید کشید. چنانکه جماعتی گفتند ناسوت، جامه لاهوت پوشید و گفتند لاهوت با ناسوت اتحاد پذیرفت.
عطار نیشابوری :
گر بدانی کاین کدامین منبع است قصه بی یبصر و بی یسمع است
چون تو باشی در تجلی گم شده تو نباشی مردم ای مردم شده
موسی آن ساعت که بیهوش اوفتاد در نبود و بود خاموش اوفتاد
در حلول اینجا مرو گر ره روی در تجلی رو تو تا آگه شوی
ابن عربی :
ایشان از این حدیث جبر را ترجمه کرده و سعی در پی نفی اختیار انسان میکند. از این جهت که انجام نوافل و فرایض بنده را به کشف این حقیقت رهنمون میسازد که در عالم چیزی جز خدا وجود ندارد و هر آنچه هست وجود اوست.
مولوی :
گفته او را من زبان و چشم تو من حواس و من رضا و خشم تو
رو که بی یسمع و بی یبصر تویی سر تویی چه جای صاحب سر تویی
چون شدی من کان لِله از وله من تو را باشم که کان الله له
بر این اساس تعبیرمولوی از این حدیث آناست که انسان با عبادت پروردگارش به مرتبهایی میرسد که تنها خواست او را اراده میکند.
ملاصدرا :
او با نظر به این حدث چنین بیان میکند : تمام افعال مخلوق خداوند است. بدون اینکه اشتراکی در میان باشد و همچنین فعلی که از بنده صادر میشود در حقیقت از خداوند صدور یافته است بدون داشتن اشتراک. زیرا وجودِ بنده در حقیقت شأنی از شئون خداوند است.
بیهقی :
به نظر میرسد بیهقی در بیان این حدیث تفاوتهای بسیاری نسبت به دیگران دارد. چرا که میگوید : سخن خداوند که گفته است شنوایی او میشود که با آن میشنود به معنای حفظ جوارح او از انجام کارهایی است که مورد کراهت است و ممکن است معنای آن این باشد که من خواستههای او را از شنوایی او در شنیدن و بینایی او در دیدن و دستش در لمس کردن و پایش در راه رفتن، سریعتر برآورده میکنم.
پادکست صوتی متن را بشنوید.
2 پاسخ
موفق باشید ?
متشکرم 🙂