در یکی از مطالبی که منتشر شد دوست عزیزی پرسشی را مطرح کردند که قصد دارم در این مقاله به آن پاسخ گویم.
محور اصلی سوال ایشان که در مقاله آیا آدم تمام اسماء الهی را میداند؟ مطرح کرده بودند، به موضوع اسماء الهی و اینکه آدم چگونه و به چه میزان اسماء الهی را میداند و موضوع دیگر چگونگی عرضه به آدم بود.
همانطوریکه در همان مقاله به آن پرداخته بودم، آدم در همان ابتدای امر تمام اسامی و صفات الهی را آموخت. چرا که اگر اینگونه نبود آیه قرآن صراحتاً به آن اشاره نمی کرد : وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا.
وقتی در انتها کلمه کُلَّهَا میآید، یعنی تمام آن چیزی که خداوند داشته، به آدم عرضه کرده است.
از طرف دیگر با توجه به یکی از صفات خداوند که به بحث کن فیکون مربوط میشود ( در این خصوص بعداً توضیح خواهم داد ) بایستی بدانیم که اراده خداوند نافذ مطلق است. فقط کافی است امر به شدن نماید تا بشود.
پس هنگامیکه خداوند گفت : وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا تمامی علم خداوند در همان لحظه به آدم منتقل شد و آدم آماده خلیفه الهی خداوند شد.
پس بنظر می رسد اگر بگوییم علم خداوند به تدریج به آدم و بنی آدم منتقل شده، از این دیدگاه مردود است.
در ادامه ممکن است این سوال پیش آید که : اگر آدم تمام علم الهی را میدانست، پس چرا آدم و بنی آدم از بهشت رانده شدند و یا آنکه ایشان خطاب آیه أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ قرار گرفتند؟
برای روشن شدن این موضوع بگذارید مثالی بزنم :
فرض کنید پدر بسیار پولدار و ثروتمند و البته بسیار سخاوتمندی که فرزندی خردسال دارد. آن پدر هر آنچه دارد برای آن فرزند است. تمام ثروت، قدرت، مکنت، شهرت و هر آنچیزی که کسب کرده است. حال پدر تمام آنچه دارد را به فرزند خردسالش میبخشد. در این حالت فرزند چقدر ارزش ثروت پدر را متوجه میشود؟ مثلاً اگر دسته چک خود را بدهد، آیا فرزند خردسال به جز پاره کردن دسته چک و بازی یا خط خطی در آن کار دیگری میتواند انجام دهد؟
حال این فرزند بزرگ و بزرگتر میشود و در این مسیر کسب تجربه میکند. اشتباه میکند، بیراهه میرود، خطا میکند؛ ولی پدر همیشه او را راهنمایی و به مسیر درست هدایت میکند. هر چه فرزند بزرگتر میشود بهتر و بیشتر میتواند از دانش و ثروت و امکاناتی که پدرش در اختیار او گذاشته استفاده کند. وقتی فرزند خردسال نمیتواند یک دوچرخه براند، چگونه میتواند خلبان هواپیمای غولپیکر شود؟
رابطهایی که آدم و بنی آدم با علم خداوند دارند نیز تقریباً همینگونه است. خداوند در همان لحظه نخست همه چیز را به آدم آموخت. با آنکه آدم همه چیز را میدانست ولی به علت نداشتن سواد و تجربه، نمیتوانست از تمام علم خداوند استفاده کند. آدم فقط ظرفیت داشتن علم خداوند را داشت.
اینکه در آیه گفته شده عَلَّمَ یعنی آموخته شد. در همان لحظه آموخته شد و این موضوع متفاوت با بحث نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی است ( در مورد این آیه نیز توضیح خواهم داد ).
اینکه بنی آدم به مروز زمان از علمی که خداوند به آنها آموخته به چه میزان استفاده کنند، بستگی به میزان سوادی دارد که انسانها در طول و عرض زندگی آن را کسب کرده و آن موقع است که میتوانند از علم خداوند بهترین بهره را برده و به مقام خلیفه الهی دست پیدا کنند.
در مقاله بعدی به رابطه میان آدم و فرشتگان خواهیم پرداخت.
یک پاسخ
تشکر